عروسکم
پارت : ۲۴
ویو جیسو :
قرار شد من و جین باهم بریم و جیمین و رزی هم باهم
خلاصه سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
توی ماشین همه چی خوب بود داشتم به بیرون و نگاه میکردم که یه دفعه جین دستشو گذاشت روی ران پام یه لحظه حس بدی تو وجودم داشتم امدم با دستم یه کوچولو دستشو جا به جا کنم که متوجه معذب بودنم شد و کامل دستشو ور داشت که
۱۰ دقیقه بعد
متوجه ناراحتیش شدم برا همین دستشو ور داشتم گذاشتم رو پام و اون پامو گذاشتم رو اون یکی پام و دستش لای پاهام بود
ویو جین :
ذوق مرگ شدم و لبخندی عمیق زدم
جین : کاشکی شام هم پیش هم بودیم
جیسو : نه دیگه برم زود تر با دخترا غذا بخوریم
جین : میخوای یه چیزی از بیرون براشون بگیریم
جیسو : نه امشب شام با جنیه
جین : نسوزنه
جیسو : نه اشپزیش عالیه
جین : خوش به حال تهیونگ
جیسو : چطور ؟
جین : نمیدونم ولی احساس میکنم اینا باهم رل میزنن
جیسو : اها ، به همن میان
جین : اره
پیش رزمین
رزی : دستمو داری فشار میدی (اروم)
جیمین : ببخشید
راوی : یه بوس کوچک رو دست رز زد ، رزی لپاش قرمز
رزی : خوب...بب
جیمین : حرف بزن
رزی : چی بگم
جیمین : چیزی که میخوام بشنوم
رزی : خوب من نمیدونم چی مخوای بشنوی
جیمین : میخوای بریم شام بخوریم ؟
رزی : خوببب ،،،، باش
جیمین : بریم
پیش لیزکوک
لیسا : جونگ کوک
کوک : جانم ؟
لیسا : این مسیر خونه ما نیس
کوک : میدونم میخوام بیشتر پیشم باشی
لیسا : خیل خوب
راوی : خلاصه کوک شروع کرد به جک گفتن و لیسا هم هرهر کرکر میخندید
پیش تهنی :
ویو ته :
جنی هنوز روی شونم بود و با انگشتام ور میرفت
جنی : تهیونگ ...
ته : خوب ادامه حرفتو بگو
جنی : هیچی
ته : بگو دیگه
جنی : تو خیلی خوبی ای
ته : واقعا ؟
جنی : نه الکی
جنی : تهیونگ تهیونگ وایسا
ته : چیشده ؟(ترسیده)
راوی : تهیونگ زد بغل
ته : چیشده ؟؟؟
جنی : من بستنی میخوام
ته : شوخیت گرفته ؟
جنی : لفطا(فوق کیوت)
ته : خوب باشه
جنی : مرسیییی
ته : خوب بستنی فروشی از کجا بیارم برات
راوی : جنی با دستش به سمت راستش اشاره کرد
جنی : اونا ها
ته : باشه بدو بریم
ویو ته :
نمیتونستم به کیوتیش نه بگم و رفتیم سر مغازه
جنی : من گشنمهه
ته : دارم برات میخرم دیگه
گارسون : چی میخواید ؟
ته : جنی بگوو
جنی : توت فرنگی شکلاتی نعنایی
ته : خوب منم یه کاپ توت فرنگی
راوی : گرفتن و رفتن تو ماشین بخورن
ته : خوشمزس
جنی : اره خیلی خوبه
ته : تشکر نمیکنی
جنی : خوببب.ب
راوی : جنی رو زانو هاش وایساد و یه بوسه کوچولو گوشه لب تهیونگ گذاشت
جنی : قبوله ؟
ته : ... .
جنی : خجالت نکش
ته : تو مستی هواست نیست داری چیکار میکن
جنی : نه خیرم من مست نیستم
____________________
های گایز 💚💛🧡❤🤍💙💜🤎🖤
اینم کادو شما خوشملا 😉
ویو جیسو :
قرار شد من و جین باهم بریم و جیمین و رزی هم باهم
خلاصه سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
توی ماشین همه چی خوب بود داشتم به بیرون و نگاه میکردم که یه دفعه جین دستشو گذاشت روی ران پام یه لحظه حس بدی تو وجودم داشتم امدم با دستم یه کوچولو دستشو جا به جا کنم که متوجه معذب بودنم شد و کامل دستشو ور داشت که
۱۰ دقیقه بعد
متوجه ناراحتیش شدم برا همین دستشو ور داشتم گذاشتم رو پام و اون پامو گذاشتم رو اون یکی پام و دستش لای پاهام بود
ویو جین :
ذوق مرگ شدم و لبخندی عمیق زدم
جین : کاشکی شام هم پیش هم بودیم
جیسو : نه دیگه برم زود تر با دخترا غذا بخوریم
جین : میخوای یه چیزی از بیرون براشون بگیریم
جیسو : نه امشب شام با جنیه
جین : نسوزنه
جیسو : نه اشپزیش عالیه
جین : خوش به حال تهیونگ
جیسو : چطور ؟
جین : نمیدونم ولی احساس میکنم اینا باهم رل میزنن
جیسو : اها ، به همن میان
جین : اره
پیش رزمین
رزی : دستمو داری فشار میدی (اروم)
جیمین : ببخشید
راوی : یه بوس کوچک رو دست رز زد ، رزی لپاش قرمز
رزی : خوب...بب
جیمین : حرف بزن
رزی : چی بگم
جیمین : چیزی که میخوام بشنوم
رزی : خوب من نمیدونم چی مخوای بشنوی
جیمین : میخوای بریم شام بخوریم ؟
رزی : خوببب ،،،، باش
جیمین : بریم
پیش لیزکوک
لیسا : جونگ کوک
کوک : جانم ؟
لیسا : این مسیر خونه ما نیس
کوک : میدونم میخوام بیشتر پیشم باشی
لیسا : خیل خوب
راوی : خلاصه کوک شروع کرد به جک گفتن و لیسا هم هرهر کرکر میخندید
پیش تهنی :
ویو ته :
جنی هنوز روی شونم بود و با انگشتام ور میرفت
جنی : تهیونگ ...
ته : خوب ادامه حرفتو بگو
جنی : هیچی
ته : بگو دیگه
جنی : تو خیلی خوبی ای
ته : واقعا ؟
جنی : نه الکی
جنی : تهیونگ تهیونگ وایسا
ته : چیشده ؟(ترسیده)
راوی : تهیونگ زد بغل
ته : چیشده ؟؟؟
جنی : من بستنی میخوام
ته : شوخیت گرفته ؟
جنی : لفطا(فوق کیوت)
ته : خوب باشه
جنی : مرسیییی
ته : خوب بستنی فروشی از کجا بیارم برات
راوی : جنی با دستش به سمت راستش اشاره کرد
جنی : اونا ها
ته : باشه بدو بریم
ویو ته :
نمیتونستم به کیوتیش نه بگم و رفتیم سر مغازه
جنی : من گشنمهه
ته : دارم برات میخرم دیگه
گارسون : چی میخواید ؟
ته : جنی بگوو
جنی : توت فرنگی شکلاتی نعنایی
ته : خوب منم یه کاپ توت فرنگی
راوی : گرفتن و رفتن تو ماشین بخورن
ته : خوشمزس
جنی : اره خیلی خوبه
ته : تشکر نمیکنی
جنی : خوببب.ب
راوی : جنی رو زانو هاش وایساد و یه بوسه کوچولو گوشه لب تهیونگ گذاشت
جنی : قبوله ؟
ته : ... .
جنی : خجالت نکش
ته : تو مستی هواست نیست داری چیکار میکن
جنی : نه خیرم من مست نیستم
____________________
های گایز 💚💛🧡❤🤍💙💜🤎🖤
اینم کادو شما خوشملا 😉
- ۲.۰k
- ۱۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط